به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، سومین نشست از سلسله نشستهای «قرار هفت» به مناسبت سیوهفتمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودک و نوجوان، روز سهشنبه به تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۴ در بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد. این نشست که با حضور محمدرضا شریفینیا و رسول صدرعاملی، دو چهره شناختهشده عرصه سینمای کشور همراه بود، به بررسی جایگاه نوجوان در سینمای دفاع مقدس و چالشهای روایتگری این حوزه اختصاص داشت.
پیش از آغاز گفتوگوها، نماینده سایت «کدومو» بهعنوان راهنمای انتخاب محتوای تصویری برای کودکان و نوجوانان، به معرفی مجموعهای از فیلمهای دفاع مقدس با محوریت نوجوان پرداخت؛ از جمله «بزرگ مرد کوچک» به کارگردانی صادق صادقدقیقی، «تنگه ابوقریب» به کارگردانی بهرام توکلی، «۲۳ نفر» به کارگردانی مهدی جعفری، «کارو» به کارگردانی احمد مرادپور، «یدو» به کارگردانی مهدی جعفری، «میرو» به کارگردانی حسین ریگی، «باغ کیانوش» به کارگردانی رضا کشاورز حداد و «بچه مردم» به کارگردانی محمود کریمی.
در ادامه، نسخه ترمیمشده فیلم ماندگار «باشو غریبهای کوچک» ساخته بهرام بیضایی روی پرده رفت؛ فیلمی که اخیرا خبر جایزه بردنش در جشنواره فیلم ونیز، واکنشهای زیادی در پی داشت. این اثر بار دیگر توجه حاضران را به قدرت روایت نوجوان در دل بحران جنگ جلب کرد.
نوجوان در متن
یکی از نکات کلیدی نشست، یادآوری این آمار بود که ۴۵ درصد از اسرای ایرانی در جنگ تحمیلی دانشآموز بودند؛ رقمی که نشان میدهد نوجوانان نه در حاشیه، بلکه در متن دفاع مقدس حضور داشتند. رسول صدرعاملی با تأکید بر این مسئله گفت: عرصه دفاعمقدس، حاکمیت نوجوانان بود. نهتنها آنها که در جبهه جنگیدند، بلکه آنهایی که در غیاب پدر و برادر، بار زندگی خانواده را بر دوش کشیدند.
او سینمای نوجوان را فرصتی دانست برای بازنمایی این نقشها، اما در عین حال یادآور شد که کمترین توجه، چه در جامعه و چه در خانواده، به این گروه سنی شده است.
کودک و نوجوان؛ دو جهان متفاوت
صدرعاملی بار دیگر بر نقد همیشگیاش نسبت به جشنواره فیلم کودک و نوجوان تأکید کرد: این دو هیچ ربطی به هم ندارند. سینمای کودک باید مفرح و خیالانگیز باشد، اما نوجوان در دوران تغییرات بنیادین و مسئولیت قرار دارد. او درگیر تصمیمات بزرگ زندگی است و سینما باید رنجها و دغدغههایش را بازتاب دهد.

وی جهان کودک را جهان تخیل و رویا و جهان نوجوان را عرصه مسئولیتپذیری توصیف کرد؛ جایی که شخصیت نوجوان در قبال خانواده، جامعه و حتی سرنوشت کشور، قصه میآفریند.
بیضایی و غفلت از روایت ملی
محمدرضا شریفینیا، بازیگر و تهیهکننده باسابقه، در دهههای اخیر در آثار متعددی حضور داشته که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به جنگ و نوجوان پرداختهاند.
وی در بخشی از این نشست با اشاره به آثار بهرام بیضایی، او را یکی از ستونهای ادبیات اجتماعی و مذهبی ایران دانست و گفت: آثاری چون «روز واقعه» و «مجلس ضربت زدن» نشان میدهد بیضایی چقدر در روایت تاریخ و مذهب توانمند بود اما ما با بیمهری او را از دست دادیم.
شریفینیا درباره باشو تأکید کرد: این فیلم سادهترین و در عین حال عمیقترین روایت از تبعات جنگ بر نوجوان است؛ روایت همدلی و وحدت فرهنگی ایران.
یکی از بحثهای محوری نشست، موانع ساخت فیلم درباره نوجوانان در جنگ بود. شریفینیا با اشاره به تجربه فیلم «قصه عشق پدرم» گفت: این فیلم درباره نوجوانی بود که میخواست به جبهه برود و تبعات رفتنش بر خانواده روایت میشد. به محض نمایش فیلم تأثیرات روانی جنگ بر خانواده نشان داده شد و فیلم توقیف شد چون هر نشانهای از تبعات جنگ، ضدجنگ تلقی میشود.
وی افزود: برای شناخت دشمن باید زندگی بچهها و سختیهایی را که متحمل شدند نشان داد؛ همانطور که امروز خشونت اسرائیل در غزه باید به طور عریان به تصویر کشیده شود. درواقع برای بازنمایی قصاوت دشمن، باید آثار مخرب آن را نمایش داد.

صدرعاملی نیز در همین زمینه خاطرنشان کرد: مشکل بزرگ سینمای ایران این است که بخش خصوصیِ قدرتمند ندارد. تا زمانی که فیلمسازی وابسته به حمایتهای دولتی و سفارشی باشد، آزادی عمل در روایت دغدغههای واقعی نوجوانان وجود نخواهد داشت.
شریفینیا در تکمیل این بحث، ایجاد پلتفرمهای خانگی را یکی از دستاوردهای مثبت سالهای اخیر دانست که بخشی از محدودیتهای تلویزیونی را کاهش داده است: وقتی مخاطب پول میدهد و فیلمی را در پلتفرم تماشا میکند، آزادی عمل بیشتری برای فیلمساز وجود دارد. اما سینما همچنان باید فضایی بازتر از تلویزیون داشته باشد تا معضلات واقعی جامعه در آن مطرح شود.
تجربه «باغ کیانوش» و خط قرمزها
در ادامه سومین جلسه از سلسله نشستهای قرار هفت، موفقیت نسبی فیلم «باغ کیانوش» مورد توجه قرار گرفت؛ اثری که با وجود روایت سادهاش، توانست فروش قابلتوجهی را تجربه کند. شریفینیا دلیل این استقبال را «عبور از خط قرمزهای کوچک» دانست و گفت: فیلم با دزدی چند نوجوان شروع میشود؛ ضدارزشی که تا پیش از آن اجازه بازنماییاش داده نمیشد. همین واقعگرایی محدود، استقبال مخاطب را به همراه داشت.
«قرار هفت» با پرسشهای متعدد دانشجویان و نوجوانان حاضر همراه بود. یکی از حاضران که از قضا از نوجوانان دغدغهمند سینما بود، با اشاره به کمبود تولیدات قوی در حوزه نوجوان، ضعف اصلی سینمای ایران را «بیمحتوا بودن آثار» دانست. پرسش دیگری بر چگونگی تلفیق جذابیت و محتوا در سینمای امروز متمرکز بود.

صدرعاملی در پاسخ به مباحث مطرح شده گفت: سینما دشوار است. باید صد فیلم ساخته شود تا پنج اثر ماندگار باقی بماند. راز سینما همین است.
شریفینیا نیز تأکید کرد: هر قشر اجتماعی نیاز به فیلم دارد؛ کودک، نوجوان، کارگر یا کارمند. وظیفه فیلمساز این است که برای هر گروه اثری درخور و متعالی بسازد.

نشست با خواندن بخشی از وصیتنامه شهید نوجوان، علیرضا محمودی پارسا، به پایان رسید. در این متن آمده بود: «اگر میخواهید بفهمید در جبهه چه خبر است، فقط باید خودتان را در جبهه حاضر کنید.» این یادآوری، نهتنها ادای احترام به نوجوانانی بود که در دفاع مقدس نقشآفرین شدند، بلکه تأکیدی دوباره بر ضرورت بازنمایی آنها در سینما بود؛ ضرورتی که همچنان در برابر چالشهای ممیزی، ضعف سیاستگذاری و بیتوجهی به سینمای مستقل، به تحقق نرسیده است.
بیشتر بخوانید:
نظر شما